پرهامپرهام، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

نی نی کوچولوی ما

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

پرهام و عکس

مامان جان اعصاب ندارم کمتر عکس بگیر!!! عزیزم قربون خندیدنت،اینجا داری برا مامان بزرگی دلبری میکنی آقا پرهام تو بغل باباجون(بابای مامان مونا)   ...
26 آبان 1392

دومین ماهگرد پسرم

سلام پسملی من عزیزم سه شنبه دو ماهه شدی ولی مامانی با تاخیر برات نوشته، کلی عزیزم نسبت به قبل پیشزفت کردی ،جدیدا در مقابل حرکات من و بابایی عکس العمل نشون میدی و میخندی و از خودت کلی صدا در میاری وقتی برات حرف میزنم چشاتو باز میکنی و با اشتیاق گوش میدی ، موقعی که خوابت نمیاد و حوصله نداری برات آهنگ میذارم و قشنگ تمرکز میکنی و به فکر میری، پرهامم جدیدا خیلی بی قراری میکنی شبا اصلا نمیخوابی تا 3بیداری، بعد که میخوابی هم 1ساعتی یه بار بیدار میشی،ویژگی جدیدتم اینه که موقعی که خوابت میاد اولش یه کم گریه میکنی که نوع گریت با مواقع عادی فرق داره، تا حدودی با اخلاقات آشنا شدم وقتی گرسنه باشی یه جور دیگه گریه میکنی و وقتی جات خیس باشه هم که کلا یه ...
26 آبان 1392

;بابا مسعود منو غافلگیر کرد

بعله پسملی ،جونم برات بگه که روز چهار شنبه 1.8.92 رفتیم که تو رو ببریم دکتر برا اینکه خیلی شیر بالا میاری ،بردیمت و گفتش طبیعیه و تو راه برگشت خیلی غافلگیرانه  بابایی منو برد طلافروشی و به من گفت که بریم ببینم امروز قیمت طلا چنده منم پیاده شدم و رفتیم اونجا به من گفتش یه چیزی انتخاب کن من گفتم بیا بریم بیرون با احساسات من بازی نکن گفت بدون شوخی بیا یه چیزی بردار دوست دارم به خاطر تولد پسرمون برات یه چیزی بگیرم بمونه یادگاری، منم از خدا خواسته یه دستبند برداشتم برام وزن کردن و قیمت و گفتن ولی مسعودی گفتش نه یه چیز بزرگتر بردارم منم گفتم خودت برام انتخاب کن ایشونم 6 تا  النگو برام انتخاب کرد .       ...
8 آبان 1392

جدیدترین خبرای پسمل من

پرنس من در 36 روزگی بعنی در 25.7.92اولین قدم برای مسلمان شدن و برداشتی و ختنه شدی و حسابی هم کریه کردی و مامان و ناراحت کردی عزیزم ولی خدا را شکر 6 روز بعدش خوبه خوب شدی.... پسرم در 27.6.92 وقتی مامان بزرگی یعنی مامان من داشت باهات بازی می کرد اولین خنده واقعی رو کردی البته تو عالم خودت می خندیدی ولی برای ما نمی خندیدی و اما در 4.8.92 بعد از کلی تلاش مامان برای آغا(آغم) گفتن تو منو رو سفید کردی و گفتی و منم کلی جیغ زدم ...
5 آبان 1392

برای تو که تمام زندگی منی

                     امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی می برم                     که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی                                                  تولدت مبارک مرد ...
2 آبان 1392

یک ماهگی پسرم(پرهامم)

پرنس دست و پا کوچولوی خودم امروز گل من تو یک ماهه شدی عزیزم به همین خاطر واسه کنترل یک ماهگیت با بابایی بردیمت مرکز خانه بهداشت تا قد و وزن و دیگر چیزاتو کنترل کنه: وزنت تازه بعد از یک ماه شده 3کیلو 650 گرم و قدتم 53 سانت ، پسرم  دوست دارم بیشتر از اینا بهت برسم تا زود تپل بشی بتونم راحت و بدون ترس بغلت کنم البته الانم خدا را شکر خوبیا                                              می بوسمت پسملی خودم، آب نباتم،...
2 آبان 1392
1